سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حکایت شیری که عاشق آهو شد

 

حکایت شیری که عاشق آهو شد

 

شیر نری دلباخته‏ ی آهوی ماده شد.


شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ی حیوانات دیگر دریده شود.


از دور مواظبش بود…
 

پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،
 

شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.
  

دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت. 

با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.

و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…

 

Iran Eshgh

  

نتیجه اخلاقی:

 

 هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید!!

 و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید  

 اولی خوشگلی تون 

دومی معشوقتون 

و سومی را یادم رفت. 

اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه.




| [ کلمات کلیدی ] :
نویسنده : متین ابراهیمی
زمان : 8:8 عصر